نماینده؛ دکتر علیرضا زاکانی/ سالهاست که رهبر معظم انقلاب اسلامی بر شرایط ویژه جهان و شکلگیری قطب بندی جدیدی تاکید می کنند که بیشک سالیان متمادی رخدادهای جهانی و منطقهای را رقم خواهد زد و نقش آفرینی هر کشور را در قالب خویش بازتعریف خواهد نمود.
با مرور حوادث سالیان گذشته میتوان مولفههای این تغییر جدید را در قالب زیر بیان و به طریق درست به عبور از این گذرگاه اشاره کرد.
الف) جهان آینده چند قطبی است و هر کشور یا هر قطب به میزان توانمندی خود در شکلگیری و اداره این نظم جدید، نقش آفرینی خواهد کرد؛ این درحالی است که دو قطب سلطه گران به محوریت آمریکا و سلطه ستیزان بر مدار ایران اسلامی در دو انتهای این بخش بندی قرار گرفتهاند.
۱. آمریکا نقش ابرقدرتی خویش را حتی از منظر سیاستمداران و اندیشمندان این کشور به علت تعارضات نظری و عملی درون زاد آن و بیاعتباری در سطح جهان از دست داده است و بیتاثیرتر از گذشته خود، توان اداره همزمان منازعات متعدد در مناطق مختلف دنیا را ندارد و با اولویت بندی براساس سند امنیت ملی سال ۲۰۱۲ خود میکوشد با ساماندهی مجدد غرب آسیا و شمال آفریقا توانش را بهسمت آسیای جنوب شرقی سوق داده و مانع از رشد فزاینده چین بهعنوان رقیبی جدی برای خود باشد. سران ایالات متحده میکوشند با ایجاد اختلالات و سوءتفاهمات منطقهای بین چین و همسایگانش از جمله ژاپن در جغرافیای منطقه، دل مشغولیهای ویژهای برای این کشور فراهم کنند و زمینه را برای حضور نظامی تشدیدیافته خود در این منطقه به وجود آورند و از طرفی نیز با خروج سرمایه گذاران از پرجمعیتترین کشور جهان، مانع رشد اقتصادی این غول شکل گرفته اقتصادی شده تا جلوی بالفعل شدن خطرات دیگر آن را در آینده بگیرند.
۲. درگیریهای اوکراین و جنگ جدید غرب با پهناورترین کشور جهان یعنی روسیه در قالب ایجاد فشار اقتصادی و تحریمهای سخت، امکانی را ایجاد نمود که رویکرد پیوستگی چین و روسیه برای مقابله با سناریوی جدید غرب بیشتر از گذشته رخ دهد و از قبل آن قراردادهای حوزه انرژی بر زمین مانده بین این دوکشور به سرعت منعقد شدند و چین و روسیه درخواست پذیرش همپیمانان جدید در ترکیب آینده قطب بندی جدید را مطالبه مینمایند تا جایی که لاوروف، وزیر خارجه روسیه، به صراحت بیان داشت که در دوره ریاست روسیه بر پیمان شانگهای، شاهد پذیرش متقاضیان حضور در این پیمان خواهیم بود که از جمله ایران نیز ـ که سالهاست حضور در این پیمان را پیگیری می کند ـ در آن امکان حضور خواهد یافت.
۳. حضور مجدد آمریکا به بهانه مقابله با داعش در غرب آسیا و شمال آفریقا و ساماندهی نشست پاریس با حضور کشورهای مختلف از جمله کشورهای حامی تروریسم و مدافع عملی و نظری القاعده، طالبان و داعش اولا برای بازیابی آبروی از دست رفته ایالات متحده و جبران شکست قبلی آن در لبنان، غزه، سوریه و عراق بوده و ثانیا تقلا و تلاشی مجدد است برای جلوگیری از دومینوی صورت گرفته در شکست کشورهای وابسته به خویش و ممانعت از تقویت جبهه مقاومت در این منطقه از جمله یمن. این همان واهمه و پیشبینی تحلیلگر کویتی عبدالله النفیسی - از دشمنان سرسخت انقلاب اسلامی ـ بود که صراحتا اعلام داشت که بعد از بیروت، دمشق و بغداد اینک نوبت صنعا رسیده است و این خود آغازی بر پایان یافتن شیشه عمر کشورهای مرتجع منطقه خواهد بود و البته وی برای ایجاد حساسیت بیشتر، این رخدادهای بسیار مهم و سرنوشتساز را مستقیما به ایران منتسب کرد تا بلکه اسباب فشار روانی را بر انقلابیون از یک سو و ترغیب لازم را برای مرتجعین و حامیانشان در تلاشهای مذبوحانه بیشتر در جلوگیری از این روند بسیار مطلوب را ـ که جز به عنایت الهی رقم خوردن آن محال مینمود - از سوی دیگر فراهم آورد.
واقعیت این است که نقش ایران نه نقشی مداخلهجویانه بلکه نقشی حمایتی از جریان بیداری اسلامی در جهت انتقال تجربه و حمایت معنوی از آنها در برابر سیل خیانتهای سرپنجههای استکبار در این کشورها و ایجاد توانمندی بالاتر آنها برای مقابله با تجاوزات آمریکا و هم پیمانان آن در منطقه بوده تا جایی که بهدرستی بیان شد، اگر سردار سرافراز اسلام قاسم سلیمانی چند ساعت دیرتر به بغداد میرسید این شهر نیز بهدنبال موصل و تکریت سقوط میکرد.
اهمیت این حضور قدرتمند معنوی و صلابت بخش ایران اسلامی در رفع تفرقه بین عناصر موثر عراق بود که همگرایی در بین آنها را ایجاد کرد تاجایی که بستر لازم اولیه را فراهم نمود تا در پرتو فراخوان مرجعیت زمینه اتصال مسئولان و مردم عراق بیش از پیش محقق شود و در سایه آن عراق یکپارچه بر علیه خونخواران و تجزیه طلبان قیام نمود و مانع به نتیجه رسیدن اهداف شوم آمریکا و مرتجعین منطقه و عروسکهای خیمه شببازی آنها که امروز با نام داعش فعالیت مینمایند، شد.
ب) مذاکرات هستهای ایران اسلامی با طرفهای بهانه جوی غربی بهویژه آمریکا وارد مرحله جدیدی شده است که آرزوی همه انقلابیون و دوستداران اسلام عزیز و ایران سربلند، تفاهم با ۵+۱ با حفظ دستاوردهای هستهای و آبروی انقلاب اسلامی در نزد جهانیان، است. بهنظر علاوه بر اولویت بخشی به توانمندیهای درون زاد و اتکا به توانمندیهای داخلی، توجه به نکات زیر برای عبور از گردنه سخت پیش رو ضروری مینماید.
۱. آمریکا در بالاترین درجه ضعف خویش تا امروز، بعد از جنگ دوم جهانی است و مجبور به کوتاه آمدن در برابر منطق محکم نظام اسلامی بهویژه فرمایشات فوق العاده دقیق رهبری معظم انقلاب درجهت دفاع از منافع ملی و دستاورد دانشمندان ایران عزیز است.
۲. گسلهای موجود بین غرب به رهبری آمریکا و روسیه و چین امکان بالا رفتن مانور تیم مذاکرهکننده ایران را از هر زمانی بیشتر نموده است که از این فرصت ایجاد شده در مذاکرات و فراتر از آن در ایجاد تفاهمات بیشتر برای عبور از تحریم ظالمانه آمریکا و هم پیمانانشان میتوان سود جست.
۳. بیداری اسلامی در حال تجلی مجدد و مضاعف در جهان اسلام است که بیشک اسباب استحکام بیشتر مواضع به حق جبهه مقاومت را فراهم نموده که از آن نباید غفلت کرد و با اشتباهاتی اساسی مثل پیام ریاست محترم جمهوری به شاه عربستان امید را در منطقه بین انقلابیون ذبح ننمود.
۴. معتقدیم در برابر رویکردهای متداول در عرصه سیاست خارجی - از جمله عقلانیت انطباقی با پذیرش رویههای متداول و روزمره موجود جهانی و پرهیز از سود حداکثری، قناعت به سود مناسب و رضایتبخش همه طرفهای بازی و راضی نگه داشتن همه و زندگی مسالمتآمیز در فضای رقابتی با طرح شعار بردـبرد یا در مقابل عقلانیت اقتصادی که پیگیر کسب سود حداکثری در بازی پیچیده با رقبا و حذف آنها از حوزه تاثیر، تصمیم و نفوذ و با شعار بردـ باخت است - ما باید رویکرد عقلانیت اسلامی و انقلابی را پیشه کنیم که در آن با توجه به مسئولیتهای اعتقادی و تاریخی خویش و با تدبیر ملهم از عقلانیت ابزارساز و در سایه اعتماد به سنتهای الهی و حرکت در مسیر اراده و خواست خداوند بزرگ تجلی یافته در قرآن و سنت و عمل مناسب با آن، سبب فلاح و رستگاری خود شده و با تاکید بر اصل اشداء علی الکفار و رحماء بینهم از همه گسلهای عناصر تشکیلدهنده رقبا، مخالفین و دشمنان، با هوشمندی استفاده نمود و با محبت و احترام به رقبا حتی مخالفین و مواجهه منطقی حتی با دشمنان جبهه انقلاب اسلامی در سراسر جهان بهدنبال تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی با عبور از واقعیتهای تلخ و شیرین موجود جهان برای کسب منافع ملی و تقویت جریان مقاومت اسلامی بود و دقت مضاعف کرد که سرنوشت ایران اسلامی امروز با سرنوشت دنیای اسلام اعم از برادران سنی و شیعه عجین شده و بایستی نسبت به آن حساس بود و از آن صیانت نمود و فراتر از امروز به اهداف میان مدت و دراز مدت هم فکر کرده و به دور از اشتباه محاسباتی، تصمیمات درست و اقدامات به هنگام را انجام داد.
منبع: جهان نیوز
نظر شما